روانشناسی اجتماعی از روشهای علمی برای درک و توضیح اینکه چگونه افکار، احساسات و رفتار افراد تحت تأثیر حضور واقعی، تصوری یا ضمنی افراد دیگر قرار می گیرد استفاده می کند.
اساساً روانشناسی اجتماعی در مورد درک اینکه چگونه رفتار فردی هر شخص تحت تأثیر محیط اجتماعی که در آن قرار دارد ، است.
احتمالاً قبلاً متوجه شده اید که افراد دیگر می توانند تأثیر چشمگیری در نحوه عملکرد و انتخابهای شما داشته باشند.
در نظر بگیرید که اگر در مقابل افراد دیگر در اتاق تنها باشید ، ممکن است از خود بپرسید که باید چه کاری انجام بدهید یا چه بگویید.
تصمیماتی که می گیرید و رفتارهایی که از خود نشان می دهید نه تنها به تعداد افرادی که در آنجا حضور دارند بستگی دارد بلکه دقیقاً به کسانی که در آن دخیل هستند مربوط است .
به عنوان مثال ، شما در حضور یک گروه از دوستان نزدیک ، رفتاری بسیار متفاوت از رفتار با یک گروه از همکاران یا سرپرستان محل کارتان دارید.
توجه به این نکته مهم است که روانشناسی اجتماعی فقط بررسی تأثیرات اجتماع نیست.
درک و تعامل اجتماعی نیز برای درک رفتار اجتماعی حیاتی است.
طوری که ما دیگران را می بینیم (و تصور میکنیم آنها ما را می بینند) می تواند در طیف گسترده ای از اقدامات و تصمیمات نقش مهمی داشته باشد.
فقط لحظه ای به این فکر کنید که چگونه بعضی اوقات در یک محیط عمومی متفاوت از زمانی که در خانه هستید توسط خودتان عمل می کنید.
در خانه ، ممکن است سروصدا بلند داشته باشید در حالیکه در جمع ممکن است بسیار مطیع و محکم باشید.
درک این موضوع به روانشناسان کمک می کند تا برنامه های بهداشت عمومی و رویکردهای درمانی رابرای بزرگسالان تدوین کنند.
این موارد می تواند به نوجوانان در برابر رفتارهای مضر احتمالی مانند سیگار کشیدن، نوشیدن ومصرف مواد کمک کند.
افلاطون به ایده “ذهن جمعیت” اشاره کرد و مفاهیمی از قبیل مکافات اجتماعی و تسهیل اجتماعی در اواخر دهه ۱۸۰۰ مطرح شد.
اما پس از جنگ جهانی دوم بود که تحقیقات در مورد روانشناسی از نوع اجتماعی به طور جدی آغاز شد.
وحشت محققان را بر آن داشت تا تأثیر اجتماعی ، انطباق و اطاعت اجتماعی را مطالعه کنند.
چه چیزی می تواند توضیح دهد که چرا مردم در چنین اقدامات شیطانی شرکت کردند؟
آیا افراد از دستورات پیروی می کردند و در برابر فشارهای اجتماعی سر تعظیم فرود می آوردند یا نیروهای دیگری در کار بودند؟
با بررسی این سوالات، روانشناسان اجتماعی توانستند درک بیشتری ازقدرت نیروهای اجتماعی مانند اقتدار، انطباق و اطاعت داشته باشند.
بعنوان مثال، استنلی میلگرام، روانشناس اجتماعی، توانست نشان دهد که مردم تا چقدر مایلند برای اطاعت از شخصیتها پایداری کنند.
در یک سری آزمایشها، میلگرام و همکارانش به شرکت کنندگان در گروه تحقیق دستور دادند آنچه را که فکر می کنند یک شوک بالقوه و خطرناک است را به شخص دیگری بدهند.
در واقع، این شوکها واقعی نبودند و شخص دیگر فقط وانمود می کرد که توسط پالسهای برق آسیب دیده است.
اما ۶۵ درصد از کسانی که در این مطالعه شرکت کردند حداکثر میزان شوک را داشتند.
فقط به این دلیل که یک مقام مقتدر به آنها گفت این کار را انجام دهند.
درک این موضوع به مردم جامعه وروانشناسان کمک میکند تا بتوانند تمرکز بیشتری روی برنامه های بهداشتی ودرمانی داشته باشند.
همچنین میتواند به عنوان معیاری برای اطمینان از سلامت جسم و روح باشد.
جدا از روانشناسی اجتماعی، شاخههای دیگری از دانش هم هستند که به نوعی به تشخیض رفتارهای اجتماعی مردم میپردازند.
از جمله آنها میتوان به مردم شناسی و جامعه شناسی اشاره کرد.
اما تفاوتهای مهمی وجود دارد که روانشناسی اجتماعی را از حوزههای مذکور جدا میکند.
مهمترین تفاوت بین روانشناسی اجتماعی با مردم شناسی و جامعه شناسی این است که در روانشناسی اجتماعی، رفتار یک فرد به عنوان عضوی از گروه یا در مجاورت گروه یا در تعامل با گروه مورد توجه است .
در صورتی که در مردم شناسی و جامعه شناسی، بیشتر به رفتار گروه های انسانی و در کل جامعه توجه میشود و مورد بررسی قرار میگیرد .
از مزیت های روانشناسی اجتماعی میتوان به تقویت قدرت مدیریت اشاره کرد .
هر جا که انسانها در یک محیط اجتماعی قرار میگیرند و تعامل دارند و رفتار و نظر و عواطف و احساس دیگران بر روی رفتار و دیدگاه و احساسات آنها تاثیر میگذارد، پای روانشناسی اجتماعی به میان میآید .
دانش مذاکره، تفکر سیستمی، مدیریت ارتباط با مشتری و نیز مدیریت رفتار مصرف کننده، مدیریت تعارض و نیز کار تیمی، از جمله حوزههایی هستند که روانشناسی اجتماعی در آنها نقشی اساسی ایفا میکند.
روانشناسی اجتماعی از طیف هایی چون: رفتار گروهی، ادراک اجتماع، رهبری، رفتار غیرکلامی و … تشکیل میشود.
با آگاهی از آن به مزیت های زیادی در زندگی مانند فراگیری قدرت مدیریت دست می یابیم.